یک روز بارانی وشاعرانه,با یک خاطره به یاد ماندنی
دوستای خوب ونازززززنینممممم سلاااااااممممم روز عید روز شادی کردن , وگشت وگذاره, ولی من به خاطر کسالتی که داشتم. نتونستم ان طور که دلم میخواست , با دخترای خ وووووشگلمممم, صفا کنم, وچون نرگس جون, وسارا جون ,دوست داشتن ...یه مامانی شادو سرحال مثل همیشه داشته باشن , خیلی دپرس شده بودن وبهانه گ یر , وهمیشه دراین مواقع تنها کسی که مامانی خسته , ودخترای بهانه گیروخوب درک میکنه ,کسی نیست جز.... بابایی مهربووووووووووون وفداااااکارررررر ان روز همسر عزیزم , ازمن خواست تا استراحت کنم ,تاخودش دخترای ناززز...
15:35